هَپـَـلی


ماماني عاشق

از من است این غم که بر جان من است...دیگر این خودکرده را تدبیرنیست


من سردم است
و تمام رنگ‌های گرم دنیا را
زنانِ دیگری شال‌گردن بافته‌اند

لیلا کردبچه

عشق معجزه میکنه آقا.

یعنی اون روزی که با عشق از خواب بیدار میشی همچی انرژی داری که میتونی همه شهر رو به هم بریزی. دیگه خونه زندگی خودت که جای خود داره.

ولی امان از روی که این حس توی وجودت نباشه.

اصلا همچی هَپَلی میشی.این حس هم واقعا دیدنیه.

الان یکی بیاد خونه زندگی منو ببینه واقعا پی به هپلی بودن می بره.

هرچند شوشو داره همه تلاش خودشو می کنه واسه راست و ریست کردن حرفاش. ولی خو الان واقعا هم از دست اون ناراحت نیستم دیگه ، چون با کارهاش ثابت کرد که به غلط کردن و اینا افتاده، ولی خدا رو شکر این تظعیف روحیه ها وقتی میخواد بیاد از همه طرف واسه آدم میاد.

هم از زندگی مشترک خودت،هم از سمت خانواده ی خودت و هم از سمت خانواده ی شوشوت.

خلاصه که دوستای گلم اون لحظه هایی که توی اوج آرامشید، واسه قلب ِمامان و بابای منم آرامش بخواید از خدا.

چون اونام واقعا به هم ریخته اند و ولی واسه این که ما نگران نباشیم به روی خودشون نمیارن.

و یه نصیحت گنده: هیچ وقته هیچ وقته هیچ وقت اجازه ندید یه بچه تون بشه دوتا.

چون بجز بدبختی و دردسر هیچ ارمغانی با خودش نداره.

بذارید هر چوبی میخواد تو پاچه تون بکنه همون یه دونه توی پاچه تون بکنه و شما قربون صدقه اش برید بخاطر یه دونه بودنش [نیشخند]


[من این جوری دلم خوش نیست/ شبم با ترس هم مرزه

 بهشت م اون ورش باشه / به این برزخ نمی ارزه ]

خواجه امیری میخونه




+ شنبه ۹ دی ۱۳۹۱ | 13:24 | راحيل |

Sara